های دل من💔
های دل تو..💔
کسی که از احوالم خبر دارد..
دیگه بامن نمی جوشد.برایش بیگانه ای هستم ازیادرفته درجایی.
جایی از.
نمی دانمها.
کودکی را میگویم.
هم او که سالها پیش برای چند روز نزد تو به امانتش گذاشتم..
های دل💔 من ازدرد.
ازرنج.ازدوری
از ندانم چه کنم ها..
های دل تو 💔از مهر از محبت از عشق .💞
تو لبریز از این ومن غرق در آن.
آبادیم.
کودکی من چه میکند.؟
آیا همواره شیطون است وشیرین.؟؟
چه نامهربانانه رهایش کردم.
امروز.
که چشمانم نور دیدار ندارد..
پاهایم از رفتار مانده..
وموها ومحاسنم هی به من میگن پیر مرد..پیرمرد
دلم
یاد کوچه ومحله ی بی بی افتاد.
خواستم تا ازدیوار حیاط بالا رفته و سرکی بکشم ..که نشد
وای.
که انگار. راست راستکی پیر شدم.
همه توانمو که جمع کردم.
تازه یادم امدسرکویریم.
همانجا که کودکیم را بهش سپردم تا یه روزه برگردم!!.
های دل من💔
که چه بیوفا بود وچه دیر برگشت.
های دل تو 💞که نمیدونی برانیم یا ببخشیم.
روستایم. غلط کردم. 😔غلط
نگارش.
ابراهیم مرتضایی
@Asarkavir💞آواے
های دل تو..💔
کسی که از احوالم خبر دارد..
دیگه بامن نمی جوشد.برایش بیگانه ای هستم ازیادرفته درجایی.
جایی از.
نمی دانمها.
کودکی را میگویم.
هم او که سالها پیش برای چند روز نزد تو به امانتش گذاشتم..
های دل💔 من ازدرد.
ازرنج.ازدوری
از ندانم چه کنم ها..
های دل تو 💔از مهر از محبت از عشق .💞
تو لبریز از این ومن غرق در آن.
آبادیم.
کودکی من چه میکند.؟
آیا همواره شیطون است وشیرین.؟؟
چه نامهربانانه رهایش کردم.
امروز.
که چشمانم نور دیدار ندارد..
پاهایم از رفتار مانده..
وموها ومحاسنم هی به من میگن پیر مرد..پیرمرد
دلم
یاد کوچه ومحله ی بی بی افتاد.
خواستم تا ازدیوار حیاط بالا رفته و سرکی بکشم ..که نشد
وای.
که انگار. راست راستکی پیر شدم.
همه توانمو که جمع کردم.
تازه یادم امدسرکویریم.
همانجا که کودکیم را بهش سپردم تا یه روزه برگردم!!.
های دل من💔
که چه بیوفا بود وچه دیر برگشت.
های دل تو 💞که نمیدونی برانیم یا ببخشیم.
روستایم. غلط کردم. 😔غلط
نگارش.
ابراهیم مرتضایی
@Asarkavir💞آواے